او یک آجرکار استخدام کرد و یک مفت گرفت. بهترین اتفاقی که می تواند برای یک همجنس گرا بیفتد این است که یک دوست لعنتی غیرمنتظره پیدا کند. این زمانی اتفاق افتاد که او شروع به ساختن طبقه بالایی در خانه کرد. او به توصیه یک آجرکار پیدا کرد و همه چیز خوب پیش رفت. اما همه چیز با مرد بیشتر و بیشتر صمیمی شد، با آن چیز مردانه که جوک های کثیف و عبارات دو معنایی می کرد. تا اینکه منجر به مورد انتظارترین نتیجه شد، لعنتی. پیاده به بچه دستور داد که روی میز بماند، الاغش را بیرون بیاورد و قبل از گرفتن چکش، الاغش را تکان دهد. سپس یک کار دیگر را قبل از رفتن در محل ساخت و ساز انجام داد.
چه خروس سختی، هیجان زده و دمت گرم 😎😎😎
حیف که این ویدیو از بین رفت
او خیلی خوب است