رئیس رفت و خدمتکاران درگیر کار شدند. یک روز دیگر در محل، دوش گرفتن و رفتن استاندارد است. پیرمرد، سرکارگر ساختمان، دوش گرفت و بچه ها را صدا کرد. بیا بریم؟ شما می توانید بروید، ما در حال حاضر در راه هستیم. پیرمرد بی گناه رفت و فکر می کرد بچه ها قرار است بلافاصله دنبالش بیایند. اشتباه! حرامزاده ها تصمیم گرفتند از فرصت استفاده کنند و به هیجانی که مدتی در آن احساس می کردند برسند.