پدربزرگ سیاه همکارم را گرفت و داخلش تقدیر کرد

پدربزرگ سیاه همکارم را گرفت و داخلش تقدیر کرد

در خون است

پدربزرگ سیاه همکارم را گرفت و او را وارد کرد. وقتی به خانه دوستش رفت، همه را دید: پدر، مادر، برادران و پدربزرگش که در آنجا زندگی می کردند. از آنجایی که حرامزاده شاخدار مردان سیاه پوست و مسن‌تری بود، وقتی دست بزرگ و خشن پیرمرد را فشرد، الاغ چشمکی زد. سوال این بود که چگونه آواز بخوانیم و بیشتر، چگونه با مرد سیاه پوست خلوت کنیم تا خود را به مرد القا کند؟ سرنوشت در این مورد توطئه کرد زیرا هفته بعد یک تصادف رانندگی رخ داد و همه به بیمارستان رفتند و فقط مرد بزرگ و او در خانه ماندند. هیچ راه دیگری نبود. وقتی دستش را روی پایش کشید، پیرمرد به او اجازه داد. وقتی مواد را احساس کرد، دید که سخت است و چوب زیادی برای سوختن باقی مانده است.
پدربزرگ سیاه همکارم را گرفت و داخلش تقدیر کرد

پدربزرگ سیاه همکارم را گرفت و داخلش تقدیر کرد

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

*

add_action('pre_get_posts', 'wpse_242473_add_post_type_to_home' ); تابع wpse_242473_add_post_type_to_home( $query ) { if( $query->is_main_query() && $query->is_home() ) { $query->set( 'post_type', array( 'post', 'video'), 'photo' ) } }