پلودو به ساختمان نقل مکان کرد و در حال حاضر یک الاغ رایگان دریافت کرد. ساختمان قبلی پر از تماس بود که باعث سردرگمی می شد، بنابراین مرد چهل ساله فکر می کرد که با انتقال به ساختمان جدید اوضاع آرام می شود. ولی هیچی! در هفته اول متوجه شد که همسایه جلوی خانه اش در حال دعوا است. هر وقت میتوانست، فقط با یک حوله با در باز راه میرفت، تا اینکه شروع به راه رفتن برهنه کرد، مثل کسی که پاپ را تقدیم میکند. راه دیگری وجود نداشت: دایی دوباره وارد عمل شد و دیک خود را تا باردار شدن در آن فرو برد.