تپانچه ضخیم بابا و پسر جدیدش. نرهایی که تنه ضخیم دارند گاهی اوقات خفه می شوند. او یک پسر شیطان را می گیرد و می خواهد او را راحت کند اما شریک زندگی اش نمی تواند فشار را تحمل کند. این پیرمرد را ناامید می کند. خوشبختانه او دیگر این مشکل را ندارد، وقتی که او را با الاغ حریص ملاقات کرد. بچه می تواند یک بار ضخیم را بدون شکایت تحمل کند و پدر بزرگش را دیوانه می کند.
پسر این دم قدرتمندی است... در آخر تنها چیزی که می ماند این بود که نر هنگام خوردن بیبا، بشقاب ها را متعادل کند... و به نظر می رسید که باحال است، می توانست ناخن هایش را سوهان بکشد، انگار که هیچ اتفاقی نمی افتد
پسر این دم قدرتمندی است... در آخر تنها چیزی که می ماند این بود که نر هنگام خوردن بیبا، بشقاب ها را متعادل کند... و به نظر می رسید که باحال است، می توانست ناخن هایش را سوهان بکشد، انگار که هیچ اتفاقی نمی افتد