بلوند در حمام عمومی روی سوسیس افتاد. وقتی مرد بالغ چوب خوبی داشته باشد، گوساله هایی که بخواهند آن را در دهانش بگذارند کم نیست. پسر بزرگ این را می داند، بنابراین وقتی پستانک می خواهد، فقط به حمام ایستگاه اتوبوس می رود و قطعه سفت را بیرون می آورد. نیم ساعت طول نمی کشد و یک بچه آن را در دهانش می گذارد. اینطوری بود که بلوند وقتی عصب را دید و مثل ماهی که طعمه می بیند این کار را کرد. او نمی تواند مقاومت کند و آن را می گیرد.