پسر بزرگ، الاغ نرم مرد جوان را لعنت کرد تا زمانی که شیر کف کرد

6K

در گاراژ

پسر بزرگ، الاغ نرم مرد جوان را لعنت کرد تا زمانی که شیر کف کرد. هر بار که به همسایه‌اش که پنجاه سال ازدواج کرده بود نزدیک می‌شد، نگاه دیگری از کینه توزی پیدا می‌کرد. اما باورش سخت بود، بعد از اینکه این پسر متاهل و پدر یک خانواده بود، چگونه می‌توانست مردان را هم دوست داشته باشد؟ او در این تردید ماند تا اینکه یک روز نیاز به قرض گرفتن ابزاری پیدا کرد و به خانه اش رفت. پیرمرد در خانه تنها بود، در گاراژ و این بار طلا وارد شد: اگر مال خودت را به مدت 10 دقیقه به من قرض بدهی، ابزار را به تو قرض می دهم...
پسر بزرگ، الاغ نرم مرد جوان را لعنت کرد تا زمانی که شیر کف کرد
نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند با *