کراون پول داد و زی داروینها به الاغش شیر تزریق کرد. وقتی او شروع به استفاده از نمودارها کرد، مرد جوان همچنان این تمایل را داشت که از همجنسگرایان انتقاد کند و جوک بسازد. اما اعتیاد آمد و با آن پساندازش را تمام کرد و بدون شغل مجبور شد برای حمایت از مواد مخارج زندگی کند. او به زودی دید که پسری وجود دارد که به او جور دیگری نگاه می کند و وقتی او برای استفاده از حمام رفت، آن مرد دنبال او رفت و گفت که می خواهد طعم دیک او را بچشد. میل به استفاده از وسایل بلندتر صحبت کرد و مرد جوان پاسخ داد: چیزی برای من داری؟ جگوار را رها کن و من شیر را هر کجا که بخواهی رها می کنم…