بویا فریا می مکد و از دیک همکارش آب می گیرد

بویا فریا می مکد و از دیک همکارش آب می گیرد

عصای شیرین

بویا فریا می مکد و از دیک همکارش آب می گیرد. آنجا، در گوشه و کنار مزرعه، فقط علف است، کسی نگاه نمی کند. به همین دلیل است که کشاورز احساس راحتی می‌کرد که یک نکته را بیان کند، برادری مانند آن در مخفی کاری با دوستش در محل کار. بعد از ردیف کردن شناور بود که برادر اظهار کرد که دسر گم شده است. سپس آن مرد دیوانه که مشتاق به دست آوردن پستانک بود، از شتاب استفاده کرد و در حالی که توت ها را در دست داشت گفت که اگر بخواهد می تواند شیر تغلیظ شده داشته باشد. سپس بچه دهانش را انداخت و مشتاقانه مکید تا اینکه شیره خام را از چوب بیرون آورد.
بویا فریا می مکد و از دیک همکارش آب می گیرد

بویا فریا می مکد و از دیک همکارش آب می گیرد

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

*

add_action('pre_get_posts', 'wpse_242473_add_post_type_to_home' ); تابع wpse_242473_add_post_type_to_home( $query ) { if( $query->is_main_query() && $query->is_home() ) { $query->set( 'post_type', array( 'post', 'video'), 'photo' ) } }